کلمه لر بمردمی گفته میشود که در دو اقلیم لرستان و بختیاری مسکونندولی با بررسی بیشتر ، تا نیمه دوم قرن چهارم هجری ، هیچیک از مورخین قوم و طایفه ای را به این نام در آثار خویش معرفی ننموده اند و اقلیم کنونی نیز بنام لرستان مشهور نبوده است ، بلکه هر قسمت آن در حیطه حکومت حاکمی بوده که در تواریخ از آنان ذکر ی به میان آمده و یا سنگ نوشته هائی از آنان بخط کوفی بجای مانده است .


      اما در مورد وجه تسمیه لر , اغلب مورخین روایات مختلفی نقل کرده اند که از آنجمله مستوفی مینویسد: در زبده التواریخ آمده که این اسم بر آن قوم بوجهی که گویند آنست که در مانرود دهی است که آنرا کرد نامیده و در آن حدود بندی است که آنرا به زبان لری کول خوانند و در آن بند موضعی است که آنرا لر گویندچون اصل آنها  از آن موضع برخواسته است از آن سبب ایشان را لر گفته اند. 


وجه دوم آنکه , بزبان لری ، کوه پردرخت را لر میگویند ( به کسر را ) بسبب ثقالت کسره لام را به ضمه بدل کرده و لر گفته اند


وجه سوم آنکه شخصی که این طایفه از نسل اویند  لر نام داشته و در میان این سه تعبیر قول اول درست تر مینماید تا آنجاکه بدلیسی در شرفنامه نیز قول اول مستوفی را ذکر نموده و آنرا پذیرفته است .


 


      زبان


      بعد از حمله اعراب و انقراض ساسانیان، آنچه موجب پایداری و غلبه معنوی ایرانیان بر عرب شد ، فرهنگ و زبان قوم ایرانی است . در تمام دوره های تاریخی بویژه دوره هائی که با فقدان قدرت سیاسی و یا نظامی روبرو بوده تنها به نیروی فرهنگ و تمدن خویش از میان حوادث خرد کننده تاریخ پیروز و سربلند بیرون آمده و استقلال خویش را با این نیرو حفظ نموده است . 


      کاری دشوار بود که ایرانیان پس از گذشت دو قرن از آغاز اسلام بتدریج بتوانند استقلال خود را بدست آورند و زبان پارسی را در مقابل زبان عربی که زبان دین و سیاست بود قرار دهند . این توفیق نتیجه همت ایرانیان و مردم اقالیم و ایالات و ولایاتو پایداری آنان در حفظ و گسترش زبان و فرهنگ ایرانی بود ، اگزچه کیش باستانی خودرا بعللی رها کرده و به آیین اسلام گرویدند ، ولی زبان کهن خویش را حفظ نمودند ، که این میراث پرارزش اکنون نیز جاودانه است.


      گویشهای لرستان به دو گویش لری و لکی تقسیم میشوند گویش ساکنان بخشهای شمالی و شمال غربی لکی ، و بقیه لری میباشد و باز در این دو لهجه بین ایلهای مختلف ویژگیهائی از لحاظ تلفظ کلمات وجود دارد.


      این گویشها دارای ضوابط دستوری ویژه ای هستند و از واژه های بیشماری برخوردارند که اغلب هنگام برگرداندن کلمات آنه به فارسی ، چون قالب کلمه و یا مشابه آنها در فارسی نیست ناچار بایستی آن واژه هارا توجیه کرد. دیگر اینکه در این دو گویش قاعده ابدال جاریست و بشتر کلماتی که به آنها وارد میشوند ابتدا یکی از حروف و یا تلفظ آنها دگرگون میشود و سپس مورد استفاده قرار میگیرد که این خود نوعی استقلال برای این دو گویش است.


غیر از اینها دو گویش اختصاصی ، یکی گویش طایفه رشنو و دیگر لهجه ای که کولیها با آن تکلم میکنند وجود دارد .


      لرستان شامل دوازده بخش است که اسامی آنها عبارتند از ; بخش الشتر ، چغلوندی ، دلفان ، طرهان، چکنی ، ملاوی ، الوار گرمسیری، پاپی ، ویسیان ، زاغه، حومه و خرم آباد . مرکز لرستان شهر خرم آباد میباشد که که اینک مرکز حوزه فرمانداریکل نیز هست .


 


      آداب و رسوم


      در کتبی که در گذشته به چاپ رسیده همچون (کتاب مردم شناسی تالیف هنری فیلد و ترجمه دکتر عبدالله فریار) اکثر نویسندگان بدون توجه به کیفیت اقلیمی و رشد منطقه ای و تفاوت و تباینی که بین ایلها و طوایف مختلف از هر لحاظ موجود است اکتفا به مطالعه قسمتی از غرب لرستان را نموده و روی آن اظهار نظرهائی شده است که کلیت ندارد و در اینمورد نمیتوان مشت را نمونه خروار دانست زیرا اختلاف از نظر جسم و مشخصات زیست و سایر موارد ، بین ساکنان خاور و باختر و شمال لرستان زیاد است ; مثلا ایل قلائی ساکن دهستانی به همین نام در جنوب باختری بخش الشتر از نظر وضع جسمانی و گویش و آداب و رسوم با طوایف مجاور خود اختلاف زیاددارند ، مردان و زنان این ایل دارای قامتی بلند و اندامی متناسب و ورزیده و بینی گوژ هستند که طوایف همسایه چنین مشخصاتی زا ندارند و یا عقاید و رسوم ویژه و سنتهای باستانی که در میان آنها رواج دارد در نقاط دیگر معمول نیست ، گویش آنها لری است در صورتیکه طوایف مجاور باگویش لکی تکلم میکنند . به هر صورت در منطقه وسیع لرستان و نواحی مختلف آن مردم با آداب و رسوم و عقایدی زندگی میکنند که با اینکه در قسمتهائی وجه اشتراک دارند ولی در بعضی از موارد دیگر تمایز و اختلاف نیز مشاهده میگردد.



هنوز در سراسر لرستان آتش قابل احترام است هیچگاه بر تژگاه(آتشگاه )و آتش آن آب نمیریزند مگر وقتی که بزرگ خانواده ای بمیرد که در گذشته چنین کاری میکردند و نشانه خاموش شدن چراغ عمر بزرگ خانواده بود ، به شعله آتش و نور چراغ سوگند یاد میکنند. طب و جراحی عامیانه لرستان خود نیز موضوعی جالب توجه است ; آئین ، اعیاد و جشنهای باستانی با رونق خاصی برگزار میگردد.


 


      کانون خانوادگی


      مردان صاحب اختیار خانواده بوده و در روستاها زن و مرد دوش بدوش هم کار میکنند، زن علاوه بر تهیه خوراک و رسیدگی به امور خانوادگی،در کار زراعت یاری صمیمی برای مرد است . مشقت بارترین زندگی از آن کوچ نشینانی است که برای تربیت دامهای خویش همیشه در حرکتند، زمستانها به گرمسیرمیروند و تابستانها به ییلاق برمیگردندوبرای این منظور ناچارند هرسال بیش از 400 کیلومتر راههای کوهستانی و دشوار را طی نمایند ، درآمد آنان از این راه ناچیزاست زیرا هرسال تعدا زیادی از احشام آنان بعل مختلف از بین میروند و باقیمانده نیز با طی مسافت زیاد لاغر میشوند . عایدی آنان از فرآورده های بهار نیز چشمگیر نیست و باصطلاح آنچه از این راه بدست میاورند کمتراز مبلغی است که برای مایحتاج خود خرج میکنند.


 


      اعتقادات مذهبی 


     مردم لرستان بخصوص عشایر به معتقدات دینی و مذهبی سخت پایبندندو در ربرخی نقاط که امامزاده ای باشد، اهالی هنگام کوچ مازاد اثاثیه و لوازم زندگی خودرا در حریم مقبره به امانت گذاشته به راه خود ادامه میدهند و هنگام بازگشت آنها را برمیدارند ، در طول این مدت هیچکس یارای تخلف و دست درازی به اموال موجود در حریم را ندارد .


به طور کلی این ادعا صادق است که لرستان گنجینه افسانه های کهن و آداب و عادات وو رسوم باستانی است که متاسفانه قبل از بررسی آن در شرف نابودی و دگرگونی بئسیله زندگی امروزی و پیشرفتهای ماشینی میباشد.


 


      موسیقی


     سازهای محلی لرستان عبارتند از:کمانچه ، نی ، سرنا ، دهل ، تنبک ، دوزله و یک نوع ساز که مخصوص انجام مراسم مذهبی فرقه اهل حق میباشدو نام محلی آن تمیره (تنبور)است . آهنگهای لرستان بر دو نوع است :


الف- آهنگهای سوگ : در زمانهای پیشین آئین سوگ و عزاداری در لرستان بویژه در روستاها با نواهای موسیقی و آهنگهای سوگواری همراه بوده و اجرا میگردیده است که اکنون قسمتی از آنها منسوخ و فراموش شده وبرخی هم هنوز معمول است و آلات موسیقی این مراسم تنها سرنا و دهل بوده و هست . این آهنگه عبارتند از : 1-سحری یا (یاری) که بهنگام فوت شخص برجسته ای اجرا میگردیده و بانواختن این آهنگ بوسیله سرنا و دهل مرگ کسی اعلام و مردم را برای شرکت در تشییع ، دعوت مینموده اند. 2-پاکتلی نیز آهنگ سوگی است که بهنگام بستن کتل نواخته میشود. 3-رارا  این آهنگ نیز هنگامیکه عده ای زن و مرد از دهات مختلف برای شرکت در سوگ کسی میامدند نواخته میشد و آنان با نوای رارا دستهای یکدیگر را میگرفتند و نوعی رقص اجرا مینمودند و اشعاری در توصیف مرده میخواندند. 


ب- آهنگها- ترانه ها و رقصها: اهنگها و ترانه های لری بیشتر جنبه حماسی دارند ، بجهت آنکه در وصف شجاعت جنگجویی و رشادت یک قبیله و ایل ساخته و سروده شده اند از اینرو ترانه هائیکه جنبه عشق و عاشقی دارند کمتر متداول و معمول است .رقصای لری نیز چهارنوعند که بصورت دسته جمعی اجرا میگردندمنتها بعضی با آهنگی ملایم و برخی با آهنگ تند.


 


نوازندگان سرنا و دهل در لرستان 


 


 


برگرفته از کتاب آثار باستانی و تاریخی لرستان تالیف حمید ایزدپناه چاپ1358


برگرفته از وب سایت زاگرس بوک